Saturday, October 25, 2008

بد مگويي!Бад магўй


آداش ايستاد-سمرقند
http://gerbisherdor.blogspot.com
يك نفر به دست قلم گرفته است و هر چيزي منفي كه در ايرانيها ديده است،روي كاغذ آورده است.كاري سهل بود،گر تنها روي كاغذ مي بود.وچنين عمل بار اول مشاهده نمي شود.
بوماگا وس سترپیت،يعني،كاغذ به همش تاب مي آورد مي گويند روسها.اما اين نوشته ها در اينترنت در بلاگ «انديشه» ايستادند و مثل حكم نامه يك كسي با ايرانيها بسيار تقريبي همكاري داشت بي تاثير نخواهد بود.
مقصد از اين نوشته هاي او چيست؟ آيا مي خواهد كه ايراني ها جهتهاي منفي خود را بفهمند و به اصلاح آن جهد كنند؟ در اين صورت بلاگ انديشه به سبب حروف كيريلي بين ايرانيها خواننده زياد ندارد.مثل اين است،كه خصلت هاي منفي بيني خود ما تاجيكان نيز كم نيست و اگر اين خصلتها را يگان ايراني جمع آوري كند و در مطبوعات ايران به خط فارسي عربي نشر نمايد،ما تاجيكان چه خواهيم گفت؟
حتما خواهيم گفت ،كه اي فلاني،چرا تنها با رنگ سياه تصويرمان مي كني،مگر صفت هاي خوب خلق تاجيك را نديده اي؟
باز خواهيم گفت،كه ز نشر چنين گپ ها مقصد چه بود؟ بر انگيختن نفرت بين تاجيك وايراني يا نزديكتر كردن آنها؟
سخن تنها عايد يك قوم نيست.ايراني هاي ايران تنها از مردم فارس عبارت نيستند،ترك وعرب زيادي آنجا ساكن اند.
حالا زمانست ،گر كس بگويد،كه خلق ازبك فلان و بهمدان ،تاجيكان با تعجب به او نگاه مي كنند وبا تاسف سر خواهند جنباند كه عقلش كم است.
زيرا ما تاجيكان با ازبكها همسايه،هم زمين،هم طبق هستيم،آنها را خوب مي شناسيم،مي دانيم ،كه خلق ازبك عموما آدم دوست ومهربان است.
گر چنين سخن هاي منفي نسبت به ايراني ها گفته شود،كسي زياد پيدا نمي شود كه اعتراض كند.سبب اين، خيلي از مرزهاي تاجيك دور ماندن ايراني ها است.اما كمين در تجربه حياتم بسيار مشاهده كردم،كه ز فرهنگيان ايراني آگاهند ،كه بر سر خلق تاجيك دو-سه قرن اخير چه فاجعه ها آمده است، ،و با تاجيكان خيلي صميمي تر مناسبت مي كنند و اگر لازم شود،كمك خود را دريغ نمي دارند.
سبب اساسي كم بيني ايراني ها نسبت تاجيكان،ضرر بزرگ وجدي است كه فرهنگ تاجيك عصر هاي اخير ديده است و آن موجب كم فرهنگي مردم تاجيك گرديده است.مثلا يك عصر آخر به سر مردم تاجيك چه قدر فاجعه ها آمد؟كتابسوزي،قتل وحبس و بدرقه روشنفكران اصيل،دوپاره ديگر كردن خط والفبا وبالاخره جنگ شهروندي،كه خيلي از صاحبان قلم كشته شدند.
اگر چند در زمان شوروي ،تشكيل جمهوري تاجيكستان حادثه اي مثبت بود،باز هم ما تاجيكان با خلقهاي ديگر شوروي در يك محبس آهنين بوديم،امكان دستيابي به دستاوردهاي علمي و معرفتي وفرهنگ جهاني خيلي كم بود.
دور رويم تا مسكو مي رفتيم اما جوانان ايراني در پاريس و لندن تحصيل علم مي كردند.به همين وجه آنها از شعر مدرن و هر چيز مثبت كه در غرب بود پيشتر وبيشتر از ما بهره بردند.سبب پيشرفت نثر بعدي تاجيك باز هم مكتب قرار گرفتن نثر كلاسيك روس گوگول،چخوف،تولستوي،و داستايوسكي در جهان بود.
به اين سبب عبارت«كمفرهنگي تاجيكي» يك جمع بست شرطي عمومي است.فرهنگ تاجيكي دستاوردهايي ويژه دارد كه براي ايراني ها جالب است.اما اين دستاوردها در ادبيات،موسيقي،نقاشي،آنقدر بزرگ نيست كه ما با دل پُري بگوييم صاحب پيشرفت فرهنگي گرديده ايم.
در سه دهسال اخير،ايراني هاي به غرب كوچ بسته توانستند كه فرهنگ نوين را حفظ ورواج بخشند.استوديوهاي تلويزيوني فارسي زياد تاسيس كنند وموسيقي به رقابت تاب آور را ايجاد نمايند.
چرا ما تاجيكان كليپهاي بلند صفت ايجاد كرده نمي توانيم كه توسط اين استوديوهاي تلويزيوني پخش بگردند؟
روشنفكران تاجيك گمان مي كنند كه هر يك ايراني از اين واقعه ها خبردار است.اما اينطور نيست.بسياري از ايراني ها فكر مي كنند كه سبب كم فرهنگي و كم دانشي ما از تنبلي و بي غيرتي است.
ما براي شناساندن خلق تاجيك به مردم ايراني قريب كه كاري نكرديم.تشكر به آقاي شعر دوست كه چند كتاب ادبي تاجيك را در ايران چاپ كرده است.اما اين وكارهاي ديگر آنقدر كم اند كه تصورات ايراني ها را نسبت به تاجيكان چنان كه بايد شكل ندادند.آفرين به ميرزا شكورزاد كه اين معما را از همه ما روشنفكران تاجيك بيشتر وعميقتر درك نمود و كتابهايي كه در ايران به طبع رساند،غناوت بزرگ فرهنگ تاجيكي را معرفي نمود.
دكتر مسعود مير شاهي در پاريس،شعر بانوان پارسي گوي ازبكستان را در كتاب«درٌ دري از سمرقند تا بخارا»نشر كرد.چنين كارها هستند.
اما صدها چنين كارها بايد عملي شوند تا كه ايراني ها نه تنها به ما با دلسوزي نگرند،بلكه تاجيكان را صميمانه دوست دارند.
به هر حال خلق تاجيك به چنين محبت صميمي ،ارزنده است

برگردان به دبيره پارسي:باقر كتابدار

No comments: